پری ها ، دلنوشته های یک دختر

پری ها ، دلنوشته های یک دختر
دلنوشته هایی برای زنان و دختران ، اشعار عاشقانه و مطالبی برای دختران 
نويسندگان

چند روز پیش داشتم عینکم و تمیز می کردم یهو یه دسته عینک توی دستم موند و دسته دیگه با شیشه اش 

افتاد زمین .عینکم از وسط نصف شد . چنان جیغی کشیدم که همه همکارا از اتاقاشون به سمت من

اومدن که چرا جیغ کشیدم و من مات و مبهوت عینک شکسته توی دستمو بهشون نشون دادم .

برای کسی که عینک می زنه شکستن عینکش یعنی فاجعه . وقتی دیدن که من خیلی ناراحتم

نشستن برام تز دادن که بیا عینکتو با چسب بچسبونیم تا وقتی که ببری درستش کنی .

بهشون گفتم اخه با چی می خواهید بچسبونیدش عینک از روی پلش شکسته

باید تقارنش اول درست باشه بعد بچسبونیدش . بعدش گفتم بیخیال حالا بقیه ساعت کاری و بدون عینک

کار میکنم . من همیشه دو تا عینک دارم یکی برای کار که سبک باشه و اذیتم نکنه یکی هم برای مهمونی و بیرون .

پیش خودم گفتم خب می رم خونه و اون یکی عینکو می زنم تا برای این شکسته قاب کاری کنم . یکی از بستگان

توی کار عینک فورشی هستش و من تمام عینکهامو از اون می خرم . هر وقت منو توی مهمونی یا مناسبتی

می بینه میگه تو مشتری خوبی نیستی. میگم اخه چرا ؟ میگه از بس از عینکات خوب استفاده میکنی که نه

می شکنه و نه اتفاقی براشون می افته. پنج سال یه بار میایی که فرمیتوعوض کنی و گرنه اگه تا ده سال

هم بگذره فریم عینکت قابل استفاده است. خلاصه دیشب بعد از چند روز موفق شدم برم پیشش تا ببینم

می تونه عینکمو درست کنه یا نه . تا رفتم توی مغازه اش گفتم بیا دیدی چشمت شور بود بالاخره عینکم

شکست. خندید گفت بابا من که چیزی نگفتم . حالا عینکتو بده ببینم چی شده. خلاصه بعد از کارشناسی

گفت میشه درستش کرد ولی چون روی پل عینک هست جای اتصال کمی برجسته میشه و کمی شکل

عینک از قیافه می افته . شیشه های عینکم سفارشی بود و با یورو روز کلی پولش بود دلم نمی اومد

ازشون بگذرم بهش گفتم من بیشتر به خاطر شیشه ها ناراحتم. خندید گفت خدایی نصف این ردیف

عینکها رو می تونی با این شیشه هات بخری . بهش گفتم می تونی یه فریم شبیه همین فریم خودم

که شیشه ها بهش بخوره بهم بدی . خندید و سرش و تکون داد ، می دونستم گفتن این حرف

خنده دار بود ولی رفت سراغ عینکها و چند تایی اورد و خیلی اتفاقی یکی از فریمها انگار برای

شیشه های من ساخته شده بود . شیشه ها رو جا زد و گفت عینک و بزن ببین خوبه ؟ عالی بود.

گفت تو چه کار کردی دختر. مامان هم همراهم بود گفت به خدا کاری نکرده . من و فامیلمون

خندیدیم و من گفتم مامان منظورش اینه که چه کار خوبی کردی که اینطوری کارت ردیف شده و

هر سه نفرمون خندیدیم توی مسیر برگشت به خونه  یاد این شعر افتادم :

گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود

گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود

گاهی بساط عیش خودش جور میشود

گاهی دگر تهیه بدستور میشود

گه جور میشود خود آن بی مقدمه

گه با دو صد مقدمه ناجور میشود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است

گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود

گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست

گاهی تمام شهر گدای تو میشود

" قیصر امین پور "



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: عینک شکستن بساط قرعه
[ چهار شنبه 23 مهر 1399 ] [ ] [ پری ها ]
.: Weblog Themes By موفقیت , انگیزه و علاقه در کسب درآمد :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ پری ها، ویژه دختران و زنان ایران زمین خوش آمدید
لینک های مفید
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 155
بازدید کل : 8045
تعداد مطالب : 116
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1